چگونه شکسپیر به ما کمک می کند مسئولیت پذیر شویم

اجازه دهید من صحنه را برای شما توضیح کنم. بچه های من کوچک هستند. بزرگترین آن ها 9 سال دارد. ما در این سال تحصیلی در حال خواندن 3 نمایشنامه از شکسپیر به عنوان بخشی از کلاس ادبیات کلاس چهارم او هستیم. پاییز گذشته ما رویای شب نیمه تابستان را خواندیم که موفقیت بزرگی محسوب می شد. اگر تعجب می کنید که چه کسی شکسپیر را برای یک کودک 9 ساله میخواند، آن آدم من هستم، سلام! من فرزندم را در خانه آموزش می دهم. در کمال تعجب، وقتی من شروع به خواندن شکسپیر برای بچه ها می کنم خوشحال می شوند! آنها واقعا این نویسنده را دوست دارند. برای شخصیت‌ های مختلف از صداهای گوناگون استفاده می کنم و از اسباب‌ بازی ‌ها برای سرگرم کننده تر کردن صحنه‌ها بهره می برم.

تست ازدواج

در تاجر ونیزی، وارثی ثروتمند به نام پورتیا وجود دارد که پدرش فوت کرده است. پدر قبل از مرگ، چالشی را برای هر خواستگار آینده پورتیا طراحی کرده است. او نگران بود که مبادا شخص نالایقی خواستار ازدواج با دخترش باشد؛ بنابراین آزمایشی را برای حذف هر خواستگار مشکوک دست و پا کرد. این آزمون شامل اتاقی است که 3 «صندوق» در آن قرار دارد؛ یکی از طلا، دیگری از نقره و آخری از سرب. هریک از صندوق ها یک پیام را در بالای خود ارائه می کنند:

بر صندوق طلا نوشته شده: «کسی که من را انتخاب کند آنچه را که بسیاری از مردم می خواهند به دست خواهد آورد.» روی صندوق دوم نوشته شده: «کسی که من را انتخاب کند به اندازه ای که لیاقتش را به دست خواهد آورد.» و صندوق سوم اخطاری کاملا صریح را در بر دارد: «کسی که من را انتخاب‌کند باید هر چه دارد واگذارد و همه چیز خود را به خطر بیاندازد.» (پرده 2، صحنه 7، سطرهای 4-12)

این نمایشنامه 3 خواستگار مختلف که تلاش می کنند پورتیا را به دست آورند به تصویر می کشد. دو نفر اول صندوق های طلا و نقره را انتخاب می کنند و در این چالش شکست می خورند. خواستگار سوم صندوق سربی را انتخاب می کند و پورتیا را از آن خود می سازد: «هر آن چه داری بده و به خطر بیانداز». من بلافاصله پس از خواندن این بخش، سکوت کردم و مایل بودم درباره آن با بچه هایم صحبت کنم. «چرا فکر می‌کنید انتخاب درست، صندوق سربی بوده است؟ این صندوق می‌گفت هرکس آن را انتخاب می‌کند، باید آماده باشد تا همه آنچه که دارد را بدهد.»

این نقل قول درس بداهه ای را درباره نیازهای ازدواج آغاز کرد. برای بچه ها توضیح دادم: «اگر می خواهید ازدواج کنید، باید آماده باشید جان خود را نیز برای طرف مقابل بدهید. شما باید آماده باشید تمام آن چه که دارید را برای همسر و خانواده خود بدهید. پدر پورتیا می ‌دانست که او اگر با مردی ازدواج کند که حاضر باشد همه چیزش را به پای دخترش بریزد، ازدواج خوشبختی خواهد داشت. این واقعا مهم است که بدانید، اگر زمانی ازدواج کردید، باید آماده باشید جان خود را نیز ببخشید. نه این که واقعا بمیرید، بلکه نباید خودخواه باشید و طرف مقابل را با هر آنچه دارید، دوست داشته باشید.»

با شنیدن این جملات، کودک 9 ساله من – که به شدت در سن «عشق های ناخوشایند» است ادایی درآورد و پاسخ داد: «خیلی کار سختی است و من هرگز ازدواج نمی کنم.» از جوابش خنده ام گرفت. او فکر می کند ازدواج یک کار افتضاح است. خب! هنوز یک بچه کوچک است؛ اما می دانم روزی که بزرگتر شود، مشتاق و آماده پذیرش مسئولیت خواهد شد و اگر بداند به چه چیزی نیاز دارد از آمادگی بیشتری برخوردار خواهد بود. این موضوع باعث شد به این فکر کنم که اگر افراد بیشتری به جای درجا زدن در یک پاسخ کودکانه مثل «خیلی سخت است و من این کار را انجام نمی دهم»، مسئولیت خود را از صمیم قلب بپذیرند، جهان ما چقدر متفاوت خواهد بود.

پذیرفتن سختی ها در هر جایگاهی

البته، این فقط ازدواج نیست که ما را ملزم می کند «هرچه داریم بدهیم و خود را به خطر بیاندازیم». ما این دعوت را به طرق بی‌شماری دریافت می‌کنیم. در هر دعوتی، لحظاتی خواهیم داشت که باید «صلیب خود را به دوش بکشیم.» هر کس که زندگی خود را وقف خدا کرده است می تواند به شما بگوید که چگونه همه چیز خود را برای کسی که دوستش دارد بخشیده است.

مهم این است که چنین فنایی یک بن بست ناامیدکننده نیست. مسیح وعده داده است که اگر همه چیزمان را برای یک هدف خوب ببخشیم، به ارزشی والا دست می یابیم: «زیرا هرکه بخواهد جان خود را نجات دهد، آن را از دست خواهد داد؛ اما هرکه جان خود را به خاطر من از دست بدهد، آن را خواهد یافت» (متی 16:25). مطمئناً، در نمایشنامه تاجر ونیزی، هنگامی که خواستگار تصمیم می‌ گیرد «همه چیز خود را بدهد و آن را به خطر بیاندازد»، با ازدواج با پورتیای بی ‌همتا پاداش می ‌گیرد.

وقتی ما مسئولیت خود را به درستی انجام می دهیم، معمولا کار آسانی در پیش نخواهیم داشت. زندگی از ما می خواهد که «همه آن چه که داریم بدهیم و به خطر بیاندازیم»؛ اما در انجام کارهای دشوار، رضایت خاطر بسیاری وجود دارد: رویارویی با پشتکار با چالش ها، شادی و هدف را به همراه خواهد داشت. زندگی آسوده راهی به سوی خوشبختی یا عظمت نیست.

داستان ها بهترین راه برای آموختن هستند و این داستان کوچک به این نکته مهم اشاره می کند که چرا من عاشق خواندن شکسپیر و ادبیات کلاسیک برای فرزندانم هستم. این داستان‌ها به آنها کمک می‌کند بفهمند زندگی از آنها چه خواهد خواست. امیدوارم این داستان ها به آنها کمک کند وقتی زمانش فرا می رسد غافلگیر نشوند؛ بلکه با چشمانی باز و شجاعت تمام به استقبال چالش های بزرگسالی بروند.

ترزا سیوانتوس باربر

منبع: Aleteia

https://aleteia.org/2024/03/14/how-shakespeare-helps-us-understand-our-lives-and-vocations

Loading

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *