از جمله کسانی که بر روی طراحی صحنه جدید تمرکز کردند می توان به جوزف اسوبودا (Josef Svoboda) (2002 – 1920) اشاره کرد. شهرت وی بیشتر به دلیل مباحثات وی پیرامون استفاده از واژه سنوگرافی (Scenography) به جای طراحی صحنه (Stage Design) است. این جایگزینی را نمی توان تنها یک تغییر زبانی ساده دانست و رد پای آن را باید در حوزه فلسفه جستجو کرد. همان طور که اسوبودا اظهار داشت، “به معنای رسمی، آثار ما در دوران پس از جنگ، با الگوهای ما در دوران پیش از جنگ انطباق عینی دارند. قاعدتا ما توجه خود را از دغدغه نسبت به تمامیتی یکپارچه به سمت بخش هایی ظاهرا عجیب منتقل کرده ایم. دگرگونی هایی که بنیان آنها را نوعی کلاژ تشکیل می دهند. به عنوان مثال، لته های نقاشی شده به سازه هایی فضایی، اسکلت وار و شکننده متصل می شدند؛ اما نور باعث شد درجاتی از نوعی ترکیب بندی فضایی آبستره مجال ظهور یابد” (برین (Burian)، 15). اسوبودا همچنین توضیح می دهد، باید به جای فضای سالن تئاتر بر فضای اثر تاکید کرد. “فضای اثر… ابعاد خود را از کار دراماتیک و نیروهای درونی خود اعم از ریتم، زمان، جنبش، پیشنهاد و نوعی انرژی نامکشوف کسب می کند… جوهر ساکن سالن نمایش که آن را از سنتی راکد به ارث برده است، قابل پذیرش نیست” (برین، 20). او استدلال می کند در سنوگرافی “ضروری است اهمیت هرگونه جزییات، مورد توزین دقیق قرار گیرد. این به آن معنا است که همه چیز از جزییات آغاز شده و در نهایت به ارزیابی مجدد آن در قالب یک کلیت ذهنی باز می گردد. این تنها راه کسب اطمینان در صحت رسیدن به موفقیت است” (برین، 25). اسوبودا در حمایت از تجربه گرایی در تئاتر نوشت: “غیر ممکن است تئاتر بدون آن که تبدیل به یک موزه شود، در پشت پیشرفت های فناورانه باقی بماند” (برین، 27).
اسوبودا در فاصله میان سال های 1950 تا 1970 ریاست ادارات طراحی و فنون تئاتر ملی پراگ را بر عهده داشت. او در سال های پس از 1970 نیز به عنوان سرپرست طراحان همین مرکز به کار خود ادامه داد. اسوبودا جوایز و افتخارات بسیاری را در جمهوری چک و سایر کشورها به خود اختصاص داد؛ تا جایی که در دهه 1960 به مشهورترین طراح صحنه تئاتر جهان تبدیل شد. او در آثار خود به شدت وامدار موسسه صحنه پردازی پراگ (Prague Institute of Scenography) با ریاست میروسلاو کوریل (Miroslav Kouril) (1984 – 1911) بود. موسسه ای که با اختصاص فضای نمایشی، مواد و مصالح مختلف، نور، صدا، ماشینری صحنه و برتری بین المللی در زمینه فناوری تئاتر، راه را بر هرگونه تجربه گرایی باز کرد. فعالیت اسوبودا را باید با آغاز توسعه یک فضای نمایشی به نام لاترنا ماجیکا (Laterna Magika) همراه دانست. فضایی که در آن بازیگران بر روی صحنه با تصاویر ساکن و متحرک پخش شده از پروجکشن درهم می آمیختند.
تصویری از طراحی صحنه اسوبودا برای لاترنا مجیکا، کارگردان: آلفرد رادوک (Alfred Radok)، نمایشگاه جهانی بروکسل، 1958. عکس از یارومیر اسوبودا (Jaromir Svoboda)
در این فضا از هشت پرده که قابلیت حرکت به هر سمت را داشتند، تردمیل ها و غیب کن های متعدد استفاده شده بود. به طوری که تمام این اجزاء می توانستند با اجرای زنده بازیگران و فیلمی که بر روی پرده ها اکران می شد به هماهنگی کامل دست یابند. لاترنا ماجیکا زمانی که در نمایشگاه جهانی بروکسل به روی صحنه رفت مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری شهر پراگ باقی ماند.
اسوبودا در سال 1959، با طراحی نمایش روز آنها (Jejich Den/ Their Day) اثر جوزف توپول (Josef Topol) (؟ – 1935)، مبادرت به الحاق برخی فناوری های لاترنا ماجیکا به تئاتر ملی کرد. و در طراحی صحنه این نمایش مبادرت به برپایی 9 پرده با ابعاد مختلف صحنه کرد. هر یک از پرده های یاد شده قابلیت حرکت به جهت های گوناگون را داشتند. اسوبودا از این پرده ها برای نمایش تصاویر متنوع و خلق کولاژ تصویر و اجرای زنده استفاده کرد. او در همین رابطه اظهار داشت: “ما تلاش کردیم از طریق انسجام تصویر، نوعی تکثر ترتیب یافته و درک بصری متفاوتی به وجود آوریم… ما قصد داشتیم تاثیر خود را با ترکیب بندی تصاویر، تعامل میان آنها و اختلاط این ترکیب بندی با تصاویر سه بعدی روی صحنه برجای بگذاریم” (برین، 56). او افزود: “ما همینطور موفق شدیم نخستین گام به سمت غیرممکن ها را برداریم: ما آموختیم چگونه می توان از محدوده های سایه استفاده کرد و به واسطه آن، کیفیت تصاویر پروجکشن را بالا برد” (برین، 56).
طراحی صحنه جوزف اسوبودا برای نمایش روز آنها اثر جوزف توپول، تئاتر ملی، پراگ، 1959. به پرده های پروجکشن توجه کنید. با قدردانی از موزه نارودنی (Narodni muszeum)، مجموعه تاریخ تئاتر، پراگ، عکس از یارومیر اسوبودا.
شیوه اسوبودا را می توان در امتداد طرح های راینهارت، کریگ و سایر طراحانی دانست که پیش از وی فعالیت می کردند. در این میان پدر طراحی مدرن چک، فرانتیشک تروستر (Frantisek Troster) (1968 – 1904) مهمترین تاثیر را بر اسوبودا بر جای گذاشت. برای اثبات این ادعا می توان به مقایسه طراحی صحنه تروستر برای نمایش هرطور شما دوست دارید (As You Like) و طراحی صحنه اسوبودا برای همین نمایش – که بعدها مبادرت به انجام آن کرد – پرداخت.
طراحی صحنه فرانتیشک تروستر برای نمایش هرطور شما دوست دارید، 1936. با قدردانی از موزه نارودنی (Narodni muszeum)، مجموعه تاریخ تئاتر
طراحی صحنه جوزف اسوبودا برای نمایش هرطور شما دوست دارید، 1970، به تصویر پروجکشن جنگل بر روی سطوح صحنه توجه کنید. با قدردانی از موزه نارودنی (Narodni muszeum)، مجموعه تاریخ تئاتر، پراگ، عکس از یارومیر اسوبودا.
اسوبودا هیچ گاه خود را محدود به یک شیوه کاری نکرد. او همچون راینهارت معتقد بود هر اثر نمایشی نیازمند راه حل های مخصوص به خود است و نمی توان با یک سبک مشخص ذهنی به سراغ آنها رفت. اسوبودا مانند کریگ، حرکت و جابجایی دکورها را در برابر چشم تماشاگران انجام می داد و در این زمینه موفق تر از وی عمل می کرد.
او در عرصه صحنه پردازی همزمان نیز دست به تجربه گری زد. به عنوان مثال، در نمایشی اقتباسی از رمان آخرین ها (The Last Ones) ماکسیم گورکی (Maxim Gorky) که در سال 1966 به روی صحنه رفت، در حالی زوال خانواده را به نمایش گذاشت که در پس زمینه نیز تباهی اجتماعی را به تصویر کشیده بود. در همین راستا سه صحنه مختلف، به صورت همزمان و در فواصل گوناگون نسبت به تماشاگران اجرا شد. ضمن آن که تصاویر صحنه های دیگر نیز بر روی پرده انتهایی صحنه پخش می شد. این تکنیک، کلاژی از زندگی خانوادگی و جامعه را به وجود آورد.
طراحی صحنه اسوبودا برای نمایش آخرین ها، تئاتر ملی پراگ، 1966. با قدردانی از موزه نارودنی (Narodni muszeum)، مجموعه تاریخ تئاتر، پراگ، عکس از یارومیر اسوبودا.
اسوبودا در بسیاری از آثار خود از مواد و مصالح آینه ای استفاده کرده است. یکی از همین دست آثار طراحی صحنه نمایش کمدی حشره (Ze Zivota hmyzu/ The Insect Comedy) اثر جوزف (Josef) (1945 – 1887) و کارل (Karel) (1938 – 1890) چاپک (Capek) بود. او در این نمایش از دو سطح بازتاب دهنده به ابعاد 7.5 در 7.5 متر که در زاویه 45 درجه نسبت به کف صحنه آویزان شده بودند استفاده کرد. سطح درخشان این لته ها از بافت لانه زنبوری برخوردار بودند و بازیگران در نقش حشرات، بر روی صحنه حرکت کرده و گاه می لولیدند. تماشاگران می توانستند تصویر آنها را به واسطه لته های آویخته بر فراز صحنه مشاهده کنند.
طراحی صحنه اسوبودا برای نمایش کمدی حشره، تئاتر ملی پراگ، 1965. با قدردانی از موزه نارودنی (Narodni muszeum)، مجموعه تاریخ تئاتر، پراگ، عکس از یارومیر اسوبودا.
اسوبودا فناوری خود را به واسطه طراحی اپراهای واگنر به تمام اروپا صادر کرد. در این میان می توان به ترکیبی ترین آنها یعنی اپرای حلقه (The Ring) که در سال 1974 در کاونت گاردن لندن به روی صحنه رفت اشاره کرد. بخشی از کف صحنه این اپرا به وسیله یک اختلاف سطح که از تنها یک ستون در قسمت میانی برخوردار بود، اشغال شده بود. یک سطح آینه ای که در زیر سطح سکو تعبیه شده بود، به مخاطب اجازه می داد تا شاهد وقایع این بخش از صحنه باشد. اسوبودا در اپرای طلای راین (Das Rheingold) نیز باعث شد تا شنای دوشیزگان راین در رودخانه به خوبی دیده شود. یا در اپرای تاریک روشن خدایان (Die Gotterdammerung/ The Twilight of the Gods) مجموعه ای از عدسی های غول آسا، برخی شخصیت ها را بزرگتر از آنچه بودند به نمایش گذاشتند. اسوبودا فناوری پخش همزمان نماهای نزدیک (Closeup) را نیز به اپرا وارد کرد.
طراحی صحنه جوزف اسوبودا برای اپرای طلای راین، کاونت گاردن، لندن، 1974، به واسطه سطح آینه ای زیر سطح متحرک، بازیگران به خوبی دیده می شدند. عکس از گروه عکاسان 3.
بازتاب تصویر دوشیزگان راین در طراحی صحنه اپرای طلای راین، صحنه یک، لندن، 1974. در این اثر از پرتوهای لیزر استفاده شد. عکس از جوزف اسوبودا.
طراحی صحنه اسوبودا برای پرده اول، صحنه اول اپرای تاریک روشن خدایان، کاونت گاردن، لندن، 1976.به تغییر ابعاد بازیگر سمت چپ به وسیله عدسی های غول آسا توجه کنید. عکس از گروه عکاسان 3.
همگام با توسعه فناوری در آثار بین المللی اسوبودا، سایر تماشاخانه های چک مسیر دیگری را در سال های پس از جنگ جهانی دوم در پیش گرفتند. طراحان و کارگردان هایی که مورد علاقه حزب کمونیست نبودند (یا در برخی موارد مورد ستم قرار می گرفتند) نوعی تئاتر را به وجود آوردند که در آن هر عنصر بصری صحنه در راستای کنش فیزیکی یا روانشناسانه اجرا کنندگان قرار می گرفت. در این تئاتر، ایده طراحی از طریق دور زدن ممیزی کمونیست ها شکل می گرفت. در حالی که سیاست ممیزی بر زبان متن تمرکز می کرد و در همین راستا مبادرت به تقطیع قطعات مشکل آفرین نمایشنامه ها می کرد. بدین ترتیب به عناصر تصویری آثار کمتر توجه می شد و طراحان و کارگردان ها قادر بودند از طریق صحنه پردازی، راه هایی برای ارتباط با مخاطبان خود بیابند. اگرچه این گونه نمایش ها از حمایت های مالی اندکی برخوردار بودند و غالبا از مزایای فناوری مدرن سود نمی بردند؛ با این حال، منجر به خلق آثاری شگفت انگیز و نشانه شناسانه به نام “طراحی کنش” (Action Design) شدند. این شیوه با تمرکز بر دو مولفه کاربرد و آزادی خلاق، اندیشه را بر فراز فناوری می دانست. یکی از مهمترین رهبران جنبش طراحی کنش، یاروسلاو مالینا (Jaroslav Malina) (2016 – 1937) بود که تحت نظر تروستر در آکادمی هنرهای نمایشی پراگ تحصیل کرده بود.
تطراحی صحنه یاروسلاو مالینا برای نمایش روسالکا (Rusalka)، 2007. یاروسلاو مالینا.
مالینا به شیوه های متنوعی طراحی می کرد. در برخی از طرح های او پرده های عظیمی دیده می شدند که حرکت می کردند و فضاهای مختلفی را در طول اجرا به وجود می آوردند. در دهه های 1960 و 1970، او نیز همچون اسوبودا مورد توجه بین المللی قرار گرفت و به یک استاد حائز اهمیت تبدیل شد.
اعتلای طراحی صحنه چک باعث شد تا در سال 1967 نمایشگاه چهار ساله پراگ (PQ: Prague Quadrennial) شکل گیرد تا بازتابی از تجربیات طراحی تئاتر و معماری معاصر جهان باشد. در آن دوران، PQ تنها رویداد تحریم شده بود توسط دولت کمونیست بود که به هنرمندان غربی اجازه می داد وارد کشور شده و تحت نظارت شوروی، به همکاری با هنرمندان چک بپردازند.