- صفحه نخست
- دوره های آموزشی
- دوره های حضوری و آنلاین
- تور خواندنی
- فیلم های آموزشی
- کارگاه های مجازی
- جزوات آموزشی
- دستورالعمل نگارش استیتمنت
- ایونت های صحنه پردازانه
- میزانسن و طراحی صحنه در فیلم راننده تاکسی
- لباس های مدرن ابتدای قرن بیستم چگونه شکل گرفتند
- ظهور و سقوط سینمای اکسپرسیونیسم در آلمان
- مد و طراحی لباس کانستراکتیویستی روسی
- مقدمه ای بر گنجینه هنر ایران در موزه متروپولیتن نیویورک
- ظهور بیوتلماتیک و بیوروباتیک
- انتشارات
- پادکست
- سفارشات
- وبلاگ
- تماس با ما
- درباره ما
- همکاری با من
جهان تصویرسازی در طراحی صحنه تئاتر خاستگاه ایده ها و تصاویر اولیه در ذهن طراح صحنه از کجاست؟
نوشته: رزمری اینگهام – ترجمه: پیام فروتن
سه گونه قابل تشخیص در فرایند تصویر سازی وجود دارد: فرایند تفکر و اندیشیدن با همراهی تصاویر یا تفکر به تصویر کشیده شده تفکر در میان تصاویر با تمرین نمایشی و بالاخره تفکر در داخل تصاویر.
اوا. تی اچ براون، جهان تصویر سازی
یک بار وقتی که نوه هجده ماهه ام ناتان به همراه دخترم به خانه ما آمده بود، از در طبقه بالا خارج شد و به سرعت به طرف پله ها آمد. در این موقع بلافاصله سعی کردم تا او را از خطری که تهدیدش می کند آگاه کنم؛ پس فریاد زدم اگر به طرف پله ها بیایی، پرت می شوی و سرت می شکند. ناتان با شنیدن جمله من ایستاد و به پایین نگاه کرد. در این جا بود که من از حالت صورت او توانستم به آن چه فکر می کند پی ببرم. او به پایین سقوط می کند. پس در یک لحظه تصویر اصابت اندام ناتان در ذهن من نیز نقش بست. ناتان چشمانش را بست، دهانش را باز کرد و ناگهان جیغ کشید. من و مادرش سعی کردیم او را آرام کنیم. من از فکر این که چه اتفاقی می توانست به وقوع بپیوندد وحشت زده شده بودم.
یک هم مرزی و تعامل میان تصویری ترسناک و هول انگیز با نتیجه ای وحشتناک نمایشی تصاویری که در پشت چشمان بسته نانان که ما معمولاً آن را ذهنیت می نامیم ظاهر شده بود؛ بر اثر یک کنش اتفاق افتاده، ساخته و پرداخته نشده بود. زیرا این بچه هیچ گاه نه از پلکان خانه من و نه از هیچ پله دیگری پرت نشده بود. این کلمات من بود که در ذهن او تصویر آنچه که می توانست به وقوع بپیوندد به وجود آورده بود و آن تصویر وحشتناک را در ذهن او ایجاد کرده بود. در این راستا متوجه شدم که این انگیزه آگاهی بخشی به ناتان از سوی من هم هیچ گاه بر اساس یک تجربه قبلی نبوده است. هیچ کودکی تا آن زمان از پله های خانه من سقوط نکرده بود. حتی من هیچ وقت سقوط یک بچه را در جایی دیگر نیز ندیده بودم. در واقع کلمات من تنها پاسخی بود بر آن چه که می توانست واقعاً به وقوع بپیوندد. یک بچه هجده ماهه می توانست از پله ها سقوط کرده و آسیبی جدی ببیند. آن حادثه به خیر گذشت؛ زیرا تمام انسان های جوان یا پیر دارای قابلیت مادرزادی هستند که ما آن را قدرت تخیل و تصویر سازی می نامیم. قدرت اندیشیدن به چیزهایی که قبلا نه آن ها را شنیده ایم و نه در جایی خوانده ایم و بالاخره درک تصوراتی که هیچگاه در ذهنمان ما به ازای قبلی نداشته اند.