طراحی صحنه تئاتر، با تأکید بر آراء آناکساگوراس
چکیده
صحنه پردازی تئاتر همواره حاصل ترکیب دو حوزه هنر و علم بوده است. در این میان، یکى از حوزه های بنیادینى که باعث غنای طراحى صحنه می شود، فلسفه است. قلمروی که می تواند به عنوان ضلع سوم مثلث کمال در صحنه پردازی، وارد عمل شده و منجر به تکامل این حوزه در تئاتر و هنرهای نمایشى شود. این نوشتار تلاش دارد تا با گذری اجمالى بر فلسفه آناکساگوراس این ایده را مطرح کند که می توان از فلسفه و برخى مفاهیم بنیادین آن، به صورت مستقیم در صحنه پردازی تئاتر بهره برد و باعث توسعه هرچه بیشتر آن شد. برای این منظور، آناکساگوراس نمونه بى نظیری در پرداختن به چنین ایده ای به شمار می رود. او از یک سو آشنایى کامل و بى واسطه ای با تئاتر و نمایشگران یونانى از جمله اوریپید داشت و از سوی دیگر، در زمره یکى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ یونان باستان به شمار می رفت. آنچه مسلم است، پرداختن به تمام ابعاد نظریات فلسفى و علمى آناکساگوراس در این نوشتار امکان پذیر نبوده و نگارنده تلاش کرده است به اجمال به معرفى برخى مفاهیم کلى نظریات این فیلسوفانی پرداخته و آن ها را با فرایند خلق صحنه پردازی تئاتر تطبیق دهد.
فلسفه تحليلى، شماره 35، بهار و تابستان 1893 ،ص 133-1.