اشلی کاوی
مونولوگ های واژن[1] نمایشنامه ای اثر ایو انسلر[2] است که در سال 1996 در تئاتر وست ساید[3] در حوزه آف برادوی[4] نیویورک به نمایش درآمد. در این اثر رابطه جنسی توافقی و غیرتوافقی، تصویر بدن، ناقص سازی دستگاه تناسلی و زندگی جنسی از نگاه زنان با نژادها و جنسیت های مختلف بررسی شده است. اما قدیمی ترین کاوش ادبی در جنبه های تمایلات جنسی زنان در قرون وسطی را می توان دراثری تحت عنوان «خار گل سرخ[5]» مشاهده کرد. مباحثه ای میان بین یک زن و واژن او درباره این که کدام یک لذت بیشتری به مردان می دهند. مقاله ای به نقل از دکتر کریستین گلاسنر[6]، از مؤسسه تحقیقات قرون وسطی آکادمی علوم اتریش[7] در نشریه گاردین[8] درج شده است که نقل می کند قطعاتی از «خار گل سرخ» بر روی یک نوار پوست نازک در آرشیو کتابخانه کلیسای باروک ملک ابی[9] در سواحل دانوب در دره واچائو[10] اتریش نگهداری می شود.
به گفته دکتر گلاسنر، این قطعه به ابعاد 22 سانتیمتر در 1.5 سانتیمتر “تاریخ جنسیت در ادبیات قرون وسطی را روایت کرده است” این قطعه متعلق به به حدود سال 1300 است. تا کشف این اثر، باور عمومی بر آن بود که «خار گل سرخ» در پایان قرون وسطی، حدود دو قرن دیرتر نوشته شده است.
– نوار شعر «خار گل سرخ» که به دور یک متن لاتین گره خورده بود (ملک ابی).
چگونه «فود» تبدیل به یک شخصیت می شود؟
در شعر «خار گل سرخ»، یک باکره (جونکفرووه) با اندام جنسی خود (فود) به گفت و گو می پردازد. موضوع این مکالمه درباره این است که کدام یک از آن ها بیشتر مورد علاقه مردان است. واژن اظهار می دارد که ظاهر او دقیقا همان چیزی است که مردان دوست دارند. زن با واژن خود مخالفت کرده و به او توصیه می کند چندان به ظاهر خود تکیه نکند. در نهایت، گفت و گوی آن ها راه به جایی نمی برد و آن ها از هم جدا می شوند. پس از جدایی زن و واژن او، هردو به شدت پشیمان می شوند؛ بنابراین مجددا به یکدیگر ملحق می شوند. دکتر گلاسنر پیامهای زیربنایی این اثر را مورد بحث قرار داده و اظهار می دارد: «خار گل سرخ در اصل داستانی فوقالعاده هوشمندانه است؛ زیرا نشان می دهد که شما نمی توانید فردی را از جنسیت او جدا سازید».
– یک زن قرون وسطایی در حال کشیدن پرتره ای از خود.
شاید این اولین باری باشد که به یک «واژن سخنگو» فکر می کنید؛ اما در اساطیر، «واژن سخنگو» یک کهن الگوی ادبی بوده که به شدت با قلمرو جادو، جذابیت و البته بی عفتی زن ارتباط دارد. با دانستن این که نخستین اشاره مکتوب به واژن های سخنگو در قرن سیزدهم انجام شده است، بیائید به زمان اجرای اولین نمایش هنری از این دست نگاهی بیندازیم.
ریشه های باستانی واژن سخنگو
گوندلین لیک[11] در «سکس و اروتیسم در ادبیات بین النهرین[12]» به ما اظهار می دارد که سومریان باستان واژه را اندامی مقدس می دانستند و در ستایش آن اشعاری سروده اند. الهه نین ایما[13] مظهر الهی واژن بوده است که نام او به «بانوی تناسلی زنانه» ترجمه می شود. نگاره های دو بعدی و سه بعدی و مجسمه های زنانه مربوط به عصر گروتین[14] (28 هزار تا 22 هزار سال پیش) نیز بر همین مولفه تاکید دارند. با این حال «ونوس هولفلس[15]» با 35 هزار سال قدمت کهن ترین نمونه نمایش واژن در هنر محسوب می شود.
– ونوس هول فلس.
این مباحث از واژن من را به یاد داستانی می اندازد که به شدت «مضحک» به نظر می رسد. در سال 1559، رنالدوس کلمبوس[16] (نه کاشف آمریکا) ادعا کرد که کلیتوریس را «کشف» کرده است و برای این امر از ادعای قانونی برخوردار است! مقاله او توضیح میدهد که او الهام بخش بسیاری از افراد دیگر شده است تا ادعا کنند کاشف کلیتوریس آن ها بوده اند. منظورم این است که مردی که ادعا می کند بخشی از بدن یک زن که همواره وجود داشته است را کشف کرده است! این موضوع به همان اندازه مضحک است که کسی در یک کشور خارجی که ده ها میلیون نفر جمعیت دارد فرود بیاید و ادعا کند که او نخستین کسی بوده است که آن محل را کشف کرده است.
برای مطالعه بیشتر به تاریخ تحلیلی هنر شماره 1 و 2 مراجعه کنید (این دو درسگفتار رایگان است)
منبع:
Ancient Origin
https://www.ancient-origins.net/news-history-archaeology/talking-vagina-0012361
به روزرسانی: 28 ژوئیه 2019
[1] Vagina Monologues
[2] Eve Ensler
[3] Westside Theatre
[4] Off-Broadway
[5] Der Rosendorn
[6] Dr. Christine Glaßner
[7] Institute of Medieval Research at Austria’s Academy of Sciences (ÖAW)
[8] Guardian
[9] Melk Abbey
[10] Wachau Valley
[11] Gwendolyn Leick
[12] Sex and Eroticism in Mesopotamian Literature
[13] Nin-imma
[14] Gravettian
[15] Venus of Hohle Fels
[16] , Renaldus Columbus