هرچیز هزینه ای دارد!
برای آن که کارگردان یا تهیه کننده بتواند برآوردی از طراحی صحنه داشته باشند – در مقام یک مدیر طراحی صحنه – باید هزینه های مربوط به صحنه را مشخص و به اطلاع آن ها برسانید.
هزینه های محاسبه شده، پس از تایید، به بودجه طراحی صحنه بدل می شوند؛ که باید از طریق تحقق پروژه، به کنترل آن پرداخت. در همین راستا باید اطمینان حاصل کنید هزینه های طراحی صحنه، از بودجه مقرر بالاتر نخواهد رفت؛ یا در صورت بروز این مسئله، باید بتوانید دلایل بروز آن را توضیح دهید.
این نوشتار به شما کمک می کند تا بودجه طراحی صحنه را به وجود آورده و از روش های خاصی به منظور نظارت، کنترل و گزارش هزینه ها استفاده کنید.
هزینه های طراحی صحنه را می توان از «پایین به بالا[1]» برآورد کرد.
این بدان معناست که باید از گروه طراحی صحنه خواست تا هزینه کارها و فعالیت های خاصی که برنامه کلی طراحی صحنه را تشکیل می دهند محاسبه کنند.
در ادامه، می توان به جمع بندی این هزینه ها پرداخت و به برآوردی مشخص از هزینه کل طراحی صحنه دست یافت.
گروه طراحی صحنه با استفاده از رویکرد «پایین به بالا»، مالکیت پروژه و هزینه ها را در اختیار خواهد داشت و به احتمال بسیار، هزینه های پروژه واقع بینانه تر خواهد بود.
اگرچه در شرایط خاص ممکن است از این آزادی برخوردار نبوده و مبلغ مشخصی برای یک طراحی صحنه در نظر گرفته شده باشد. اتفاقا این موضوع از برخی جهات بهتر است (سریع تر بوده و از مذاکرات طولانی با تهیه کننده جلوگیری می کند. از نظر صاحب بودجه نیز پروژه قطعی بوده و فضای چانه زنی کاهش می یابد).
در حقیقت، بودجه طراحی صحنه می تواند از پایین به بالا و از «بالا به پایین[2]» مشخص شود.
در همین راستا، مذاکرات پیرامون فرایند کارهایی که می توان صورت داد شکل می گیرد.
در پاکت بودجه پیشنهادی تهیه کننده، نیازها و انتظارات او از طراحی صحنه نیز وجود دارد.
برای موارد اضافی، به استدلال و توجیه با توضیح پیرامون مزایای آن ها نیاز داریم.
هزینه هایی که باید برای یک طراحی صحنه در نظر گرفته شوند عبارتند از:
- منابع انسانی (زمان مصرفی برای هر نفر از عوامل گروه طراحی صحنه/ دستمزدها)
- مواد مصرفی نظیر چوب، آهن، پارچه، رنگ، تزئینات، غذا و…
- تجهیزات و کارگاه: در صورت خرید یا اجاره باید هزینه ها درج شود
- هزینه هایی همچون حمل و نقل یا موارد تخصصی بهمنظور مشاوره پیرامون برخی از جنبههای طراحی صحنه (قانونی، بهداشتی و ایمنی).
- هزینه های سربار و پیش بینی نشده؛ ایجاد یک حاشیه استاندارد، با 10٪ هزینه بالاتر نسبت به برآورد نهایی پروژه.
اگرچه تجربه، اطمینان به دنبال می آورد؛ اما همواره باید تعیین هزینه های یک طراحی صحنه را «بهترین برآورد» ممکن دانست. گروه طراحی صحنه تمام تلاش خود را صرف پیاده سازی انتظارات تهیه کننده و کارگردان می کند؛ اما باید این واقعیت را پذیرفت که تا زمان اتمام پروژه، عدم اطمینان کامل و حاشیه امن وجود دارد.
پس از اتمام یک پروژه طراحی صحنه، می توان از هزینه های صورت گرفته به عنوان پایه و اساس پروژه های مشابه بعدی استفاده کرد و به اطمینان بیشتر دست یافت.
برای هزینه کرد در یک پروژه طراحی صحنه، باید تمام امور و فعالیت ها به اجزای تشکیل دهنده آن ها تقسیم شوند.
شناخت هزینه های دقیق تولید یک طراحی صحنه، احتمال وجود هزینه های پنهان[3] را کاهش می دهد.
بهعنوان مثال، تولید یک نمایش عروسکی را در نظر بگیرید.
ممکن است چند گروه محلی «تولید یک نمایش عروسکی» را به شما سفارش داده باشند؛ اما به تهیه زمین برای برپا کردن خیمه یا دکور لازم توجه کافی نشده باشد.
همین طور تامین برق لازم برای صحنه نمایش.
بدین ترتیب، تقسیم هزینه ها به کوچکترین قطعات تشکیل دهنده آن ها می تواند وضوح و شفافیت بیشتری در هزینه های پروژه به وجود آورد.
در این میان، یک اصل مهم وجود دارد: «منحنی یادگیری[4]».
با توجه به این مولفه، تکرار یک فعالیت (یا یک پروژه) منجر به تحویل سریع تر پروژه های بعدی می شود.
بنابراین با تجربه اندوزی، پس اندازی شکل می گیرد که از آن می توان در پروژه های آتی طراحی صحنه بهره برد.
یک مسئله بسیار مهم در حوزه برآورد مالی «تعصب خوشبینانه[5]» طبیعی است.
انسان بهطور کلی از مهارت لازم برای دیدن خطرات منفی – که ممکن است هنگام برنامه ریزی رخ دهد – برخوردار نیست.
کاپلان و میکس (2012) درباره راهبرد ریسک می نویسند:
«ما همواره درباره صحت پیش بینی ها و ارزیابی ریسک، بیش از حد اعتماد به نفس داشته و احتمال بروز خطر را در بررسی دامنه نتایج خود محدود می دانیم.
همچنین برآورد خود را غالبا بر اساس «شواهد در دسترس» انجام می دهیم.
در این میان، بدون آن که به ریسک های مشخص بیرونی بیندیشیم، به آینده ای بسیار نامشخص و متغیر تکیه می کنیم.
در همین راستا، این رویکرد را با تعصب تایید کرده و به سمت اطلاعاتی که از مواضع ما حمایت کنند حرکت می کنیم.
بدین ترتیب، به سرکوب اطلاعات مغایر با نتایج خود نیز می پردازیم (معمولا خرابکاری ها)».
هنگامی که طراحی صحنه ما از انتظاراتمان فاصله می گیرد، تمایل ما به تعهدی که کرده ایم افزایش یافته و ممکن است به شکلی کاملا غیرمنطقی، منابع بیشتری را به سوی فعالیت های ناموفق خود هدایت کنیم: نوشدارو پس از مرگ سهراب.
این موضع گیری خوش بینانه در برخی پروژه های عظیم طراحی صحنه نیز دیده شده است.
در همین راستا، شنهر و همکارانش (2001) به احداث خانه اپرای سیدنی[6] اشاره کرده اند.
بدین ترتیب، توجه واقع بینانه به ریسک و شانس در برآورد هزینه های طراحی صحنه بسیار کمک کننده خواهد بود.
[1] Bottom-up
[2] Top-down
[3] Hidden Costs
[4] Learning Curve
[5] Optimism Bias
[6] Sydney Opera House