پیدایش جلوه های ویژه دربایی در تئاتر

ماشین های دریا و ترفندهای نمایش آب در صحنه

طراحان صحنه دوران رنسانس از روش های متنوعی برای طراحی صحنه اقیانوس یا پهنه متحرک آب استفاده می کردند. برای مثال، ساباتینی از چهار روش برای ایجاد صحنه موج یاد کرده است که تمام آنها در بخش مرکزی انتهای صحنه قرار می گرفتند.

ساده ترین شیوه طراحی صحنه اقیانوس بر صحنه استفاده از یک پارچه نازک بود که آن را به رنگ آبی اقیانوس در می آوردند.

در لبه افقی زیر این پارچه، به فواصل هر 45 سانتی متر، ریسمان هایی می دوختند که با کشیدن آنها به وسیله عوامل پشت صحنه حرکت موج اقیانوس به وجود می آمد.

دومین روش این طراحی صحنه افزودن قطعات برش خورده به شکل امواج به لته های صحنه بود.

این قطعات با پارچه رنگ آمیزی شده روکش می شدند.

امواج اقیانوس بر اساس قواعد پرسپکتیو طراحی می شدند؛ به طوری که هرچه به انتهای صحنه نزدیک تر می شدند کوچک و کوچک تر می شدند.

انتهای هر موج به ابتدای موج دیگر وصل می شد و مجموعه ای از آنها به دو محور بلند که از انتهای صحنه آغاز و به ابتدای آن می رسید متصل می شد.

با بالا و پایین بردن این محورها توسط عوامل پشت صحنه امواج به حرکت درمی آمدند.

برای مخفی کردن این ماشینری نیز یک موج ساکن در ابتدای بخش مقابل صحنه آن نصب می شد.

سومین شیوه طراحی صحنه ساباتینی از شکل های استوانه ای شبیه به امواج که به پرسپکتیو رفته و با پارچه پوشانده می شدند بهره می برد.

هر طرف از استوانه ها در ردیف هایی با زوایای منطبق با لبه صحنه قرار می گرفتند؛ به طوری که هر موج با استفاده از یک دسته محور به حرکت درمی آمد.

او همچنین موج های بریده شده چوبی را با امواج نقاشی شده بر روی استوانه ها ترکیب کرد.

مخصوصا اگر به دریایی آرام یا طوفانی نیاز داشت. در تمام این موارد ابرها به رنگ آبی و سیاه نقاشی شده و با استفاده از رنگ نقره ای یا ورق نقره برجسته نمایی می شدند.

تورلی برای اپرای بلروفونته گونه های مختلفی از امواج تخت ساباتینی را اجرا کرد.

امواج او به محورهای آزادی متصل شده بودند که در جهت های متناوب می چرخیدند. این شیوه جلوه ای قوی از خیزش موج ها را به نمایش می گذاشت.

    طراحی ساباتینی برای استوانه های امواج. نیکولا ساباتینی، موزه هنر مک نی، هدیه از رابرت ال بی تابین، عکس از مایکل اسمیت.

 

فورتن باخ گودال ویژه ای را پیشنهاد کرده بود که از یک در متحرک برخوردار بود و برای تعبیه ماشین های دریا در آن در نظر گرفته شده بود.

از این گودال به منظور نمایش طراحی صحنه های مربوط به کشتی ها و هیولاهای دریایی استفاده می کردند.

او ترکیبی از تصاویر ثابت و متحرک امواج را توصیه می کرد.

عقب و جلو رفتن امواج در شیارهای کف صحنه (امواج ثابت در عقب و امواج متحرک در جلوی صحنه) می توانست جلوه ای از حرکت امواج به سمت ساحل را القاء کند.

فورتن باخ برای اجرای صحنه موج های سهمگین تر پیشنهاد کرد تا چهار موج تخت را تحت زاویه 90 درجه با یکدیگر بر روی استوانه های امواج بچسبانند.

این استوانه ها نیز مانند استوانه های ساباتینی یکی پشت دیگری قرار می گرفتند.

طراحی فورتن باخ برای استوانه های امواج جوزف فورتن باخ، آگسبرگ، آلمان، شولتز، 1663، از مجموعه تئاتر هاروارد، کتابخانه هافتون.

طراحی فورتن باخ از موج های عمودی برای به تصویر کشیدن امواج سهمگین. جوزف فورتن باخ، آگسبرگ، آلمان، شولتز، 1663، از مجموعه تئاتر هاروارد، کتابخانه هافتون.

 

طراحی صحنه آب جاری به وسیله نواری از پارچه سبک رنگ آمیزی شده به نمایش گذاشته می شد.

این نوار پارچه ای از درون یک صخره، گلدان یا یک شکاف در بخشی از صحنه پردازی آغاز و در شکاف کف صحنه یا سایر عناصر موجود امتداد می یافت.

تعداد عوامل زیر صحنه که مبادرت به تکان دادن این پارچه می کردند به پهنای آن بستگی داشت.

اگر لازم بود تا جلوه های ویژه آبی با یک کشتی همراه شود آن را به سادگی با مقوا ساخته و به صحنه اضافه می کردند. در صورتی که کشتی از بادبان برخوردار بود آن را به صورت سه بعدی می ساختند.

نمونه دو بعدی کشتی از زیر صحنه هدایت می شد و تنها می توانست در یک جهت حرکت کند.

گونه سه بعدی همین کشتی که در مقیاسی متفاوت ساخته می شد در جهت های مختلف حرکت می کرد و جلوه ای از فاصله آن با ساحل و نزدیک شدن کشتی به خشکی را به نمایش می گذاشت.

کشتی هایی که باید دور می زدند لازم بود تا به صورت سه بعدی ساخته شوند. اگرچه کف این گونه کشتی ها تخت نبودند، با این حال بر روی استوانه ها نصب می شدند و در طول استوانه های امواج حرکت می کردند.

استوانه ها با پارچه هایی که به شکل موج نقاشی می شدند از نظر پنهان می ماندند.

اگر کشتی باید مسیر خود را تغییر می داد، اپراتورها در یک لحظه استوانه را متوقف و آن را در مسیری دیگر می چرخاندند.

برای حرکت پاروها و پایین و بالا رفتن بادبان ها، از سامانه طناب و قرقره که در زیر صحنه قرار داشت استفاده می کردند. بدین ترتیب کشتی هایی که از چندین بخش متحرک برخوردار بودند حداقل به 4 اپراتور نیاز داشتند.

ساباتینی درباره ساخت “دلفین ها و سایر هیولاهای دریایی” توضیح می دهد که این مولفه ها به سادگی بر روی مقوا دور بر و نقاشی شده و در جای مناسب خود نصب می شدند.

او برای جانورانی که آب را به صورت فواره به هوا می فرستند توصیه می کند تا برای این منظور از یک قطعه شاخی شکل و ذرات نقره چکش خورده و پودر تالک استفاده شود.

این قطعه بر بالای سر هیولا که در انتهای صحنه قرار می گرفت نصب می شد.

لوله دستگاه تا زیر صحنه امتداد می یافت و هنگامی که جانور قصد داشت تا آب را به هوا بفرستد، اپراتور دستگاه ضربه ای به لوله وارد کرده تا ذرات نقره و تالک به هوا بلند شود. این عملیات چندین بار می توانست تکرار شود.

   طراحی ساباتینی برای ساخت یک دلفین. نیکولا ساباتینی، موزه هنر مک نی، هدیه از رابرت ال بی تابین، عکس از مایکل اسمیت.

فورتن باخ در طراحی صحنه خود شیوه ساخت یک وال را توضیح می دهد.

ماشینی که از قطعات سه بعدی متحرک تشکیل شده بود. این دستگاه در پایین ترین قسمت خود از یک سطح چوبی محکم برخوردار بود و سر و بخش های فوقانی تنه آن از حلقه های روکش شده با پارچه تشکیل شده بود.

جلوه نهایی وال به وسیله نقاشی و رنگ آمیزی بر اساس مقیاسی صحیح به وجود می آمد.

وال فورتن باخ بر روی یک خرک به طول 3 متر و ارتفاع 5/1 متر قرار می گرفت. یکی از عوامل پشت صحنه خرک را حمل می کرد و شخصی دیگر وال را از یک سمت به سمت دیگر آن به حرکت در می آورد.

همین فرد مسئولیت کشیدن طناب مخصوص باز و بسته کردن دهان جانور را نیز بر عهده داشت.

فورتن باخ پیشنهاد کرده بود تا در چشم های وال آینه هایی نیز نصب شود تا نور صحنه در آنها منعکس شود.

طراحی فورتن باخ برای ساخت یک وال. جوزف فورتن باخ، آگسبرگ، آلمان، شولتز، 1663، از مجموعه تئاتر هاروارد، کتابخانه هافتون.

منبع: تاریخ طراحی صحنه، اسکار براکت، پیام فروتن

تاریخ طراحی صحنه

 

Loading

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *