یکی از عوامل توسعه طراحی صحنه در قرن بیستم احداث سالن های مدرن در قرن 19 بود. شاید بتوان احداث اپراخانه پاریس که در سال 1874 – دو سال پیش از افتتاح سالن اپرای بایروت – افتتاح شد را استعاره ای در این حوزه دانست. در حالی که عمارت اپراخانه بایروت انقلاب و سرآغازی در عرصه معماری تئاتر به شمار می آمد، اپرای پاریس را باید نقطه اوج تمام تلاش های معمارانه پیش از آن دانست. این سالن توسط شارل گارنیه (Charles Garnier) (1898 – 1825) طراحی و عملیات احداث آن از سال 1862 آغاز شد.
اپراخانه پاریس از راهروهای وسیع بسیار و راه پله های متعدد که به اودیتوریوم می رسیدند، برخوردار بود. بخش تماشاگران این سالن دارای چهار طبقه گالری و صندلی با ظرفیت 2100 تماشاگر بود. قاب پروسنیوم 17 متری سالن، صحنه را به عرض 53.5 متر و عمق 26 متر در بر گرفته بود. صحنه اپراخانه پاریس قادر بود با پیوستن به سالن رقص پشت خود، تا عمق 45.5 متر افزایش یابد.
کف صحنه با شیبی ملایم به سمت انتها می رفت و ارتفاع فضای خالی بالای آن (Tower) به 36.5 متر می رسید. زیر صحنه نیز از ارتفاعی معادل 15 متر برخوردار بود.
ماشینری این سالن با استفاده از سامانه ارابه عمل می کرد و باعث بالا و پایین بردن تیرک های سالن می شد. اپراخانه پاریس در زمان احداث خود، باشکوه ترین سالن تئاتر جهان به شمار می آمد؛ تا این که خیلی زود با افتتاح سالن تئاتر واگنر این ویژگی را از دست داد.
نقشه مقطع اپراخانه پاریس، طراحی به وسیله شارل گارنیه، افتتاح در سال 1874. صحنه در سمت چپ قرار گرفته است. به طبقات زیرین صحنه توجه کنید. همینطور به فضاهای متعدد بالای لابی ها و اماکن مورد استفاده مخاطبان دقت کنید. شارل گارنیه، اپرای جدید پاریس (پاریس: کتابخانه عمومی معماری، 1880)، از مجموعه موزه هنر مک نی، اهدایی از رابرت ال بی تابین، عکس از مایکل اسمیت.
به نظر می رسد در دهه 1870، طراحی سالن های تئاتر از محبوبیت عمومی برخوردار شد. در برخی موارد، آسانسورهای بزرگ و بالابرنده های هیدرولیک وارد معماری تئاتر شدند. استیل مک کی (Steele Mackaye) (1894 – 1842) در سال 1879 در نیویورک، مبادرت به احداث سالن تئاتر مدیسن اسکوئر (Madison Square Theatre) کرد. او در راستای به کارگیری ماشینری روز تئاتر، دو صحنه که یکی از آنها به کمک بالابرنده ها بر روی دیگری قرار می گرفت، طراحی کرد. این صحنه می توانست در عرض 40 ثانیه بالا رود.
مقطعی از تماشاخانه مدیسن اسکوئر که در سال 1879 به وسیله مک کی افتتاح شد. به دو صحنه که با استفاده از آسانسورهای عظیم، یکی از آنها بر فراز دیگری قرار گرفته توجه کنید. ارکستر از طریق بالکن های بالای قاب صحنه قابل رویت بوده است. همینطور به میز گاز و چراغ های پشتی واقع در فضای پایینی جناحین صحنه دقت کنید. ساینتفیک امریکن، 5 آوریل 1884.
دو صحنه این تماشاخانه که از ابعادی معادل 6.7 عرض و 9.5 متر عمق برخوردار بودند، با نیروی برق هدایت می شدند. از آنجا که نمایش های این دوران، بیش از دو دکور نداشتند، طراحی این سالن کافی و قابل قبول جلوه می کرد. سن گردان (Revolving Stage) یا سکوی دایره متحرک (Turntable) یکی دیگر از اختراعات این دوران است. سن گردان برای نخستین بار در سال 1896، در نمایش دن ژوان (Don Juan) که در مونیخ به روی صحنه رفت، به کار گرفته شد.
سن گردان در برای نمایش دن جیووانی (Don Giovanni)، رویال تئاتر؛ مونیخ، 1896. آلبرت هاپکینز (Albert Hopkins)، جادو: خیالپردازی در صحنه و انحرافات علمی، نیویورک، 1898.
پلان سن گردان برای نمایش دن ژوان، رویال تئاتر، مونیخ، 1896. آلبرت هاپکینز (Albert Hopkins)، جادو: خیالپردازی در صحنه و انحرافات علمی، نیویورک، 1898.
این شیوه از تغییر صحنه که به عنوان روشی مرسوم، همچنان به کار می رود، برای نخستین بار در سال 1496، توسط لئوناردو داوینچی در نمایش دانائه (danae) مورد استفاده قرار گرفت. این در حالی بود که اشتیاق تئاتر رنسانس به صحنه پردازی بر اساس پرسپکتیو، داوینچی طراح را بر فراز داوینچی مخترع قرار داد و استفاده از سن گردان در تئاتر را تا اواخر قرن نوزدهم به تاخیر انداخت.
صحنه های مکانیکی کمی پیچیده تر به وسیله یک تولید کننده ماشین های صحنه ای در اتریش مجارستان به نام اسفالیا سیندیکیت (Asphaleia Syndicate) پدید آمدند. این سامانه قسمت های متعدد کف صحنه را به وسیله بالابرنده های هیدرولیک به حرکت درمی آورد. بدین ترتیب هر بخش از صحنه قادر بود به تنهایی یا به صورت ترکیبی، بالا و پایین رفته یا حرکتی مایل یا زاویه دار داشته باشد. همچنین این سامانه پانوراماهای متحرک را نیز در بر می گرفت. سامانه اسفالیا برای نخستین بار در سال 1875 در اپراخانه بوداپست نصب و مورد بهره برداری قرار گرفت.
صحنه اسفالیا. این تصویر نشان دهنده ماشینری پل هیدرولیک و سیکلورامای غلطکی در اپرا است، بوداپست. ژرژ مونه، پاریس، 1893، از مجموعه موزه هنر مک نی، اهدایی از رابرت ال بی تابین، عکس از مایکل اسمیت.
نمونه مشابه این سامانه در سال 1886 در تماشاخانه اودیتوریوم (Auditorium Theatre) شیکاگو نیز نصب شد. صحنه های مکانیکی از این دست، محدودیت های متعددی را در حوزه طراحی به وجود آوردند. زیرا مولفه های صحنه ای باید خود را بر اساس محل قرارگیری بالابرنده های هیدرولیک تطبیق می دادند.
ادوین بوث (Edwin Booth) (1893 – 1833) با افتتاح تماشاخانه بوث در سال 1869، اختراع مهمی را در ایالات متحده رقم زد. تماشاخانه وی را ظاهرا باید نخستین سالن مدرن تئاتر دانست که کف صحنه آن بر خلاف سنت رایج رنسانسی، از شیب برخوردار نبود و کاملا افقی ساخته شده بود. ضمن آن که کف صحنه فاقد شیارهای لازم به منظور جابجایی و حرکت لته ها بر روی صحنه بود.
او از آسانسورهای هیدرولیک متعددی برای بالا آوردن قطعات دکور از عمق 15 متری زیر سن استفاده کرد. ماشینری پرواز این تماشاخانه نیز قادر بود سایر قطعات دکور را تا ارتفاع 23 متری صحنه بالا ببرد. بوث با طراحی خود “کشت و زرع آزاد” (Free Plantation) صحنه پردازی بر طبقات مختلف صحنه تئاتر را معرفی و باعث شد این شیوه به استاندارد صحنه پردازی در حوالی سال 1900 و پس از آن تبدیل شود.
طراح اصلی آثار بوث، چارلز ویتهم (Charles Witham) (1913 – 1842) بود که پیش از همکاری با وی به عنوان نقاش اصلی صحنه در وینتر گاردن (Winter Garden) نیویورک و تماشاخانه بوث، در بوستون و نواحی دیگر فعالیت می کرد. ویتهم در ادامه و تا زمان بازنشستگی خود در سال 1909، برای بسیاری از سالن های تئاتر نیویورک طراحی کرد. از آنجا که در طول قرن نوزده، وظیفه طراحان صحنه معمولا در تکمیل خواست کارگردان ها خلاصه می شد؛ شناسایی و تشخیص آثار ویتهم، همچون سایر طراحان صحنه این عصر، مشکل است.
فضای داخلی تماشاخانه بوث، 1870. مجموعه تئاتر هاروارد، کتابخانه هافتون.
پشت صحنه تماشاخانه بوث. نشریه اپلتون (Appleton’s Journal)، 28 می، 1870.
کارگاه نقاشی دکور در تماشاخانه بوث، اثر چارلز ویتهم، فاصله میان سال های 1869 تا 1873. با قدردانی از موزه شهر نیویورک (Museum of the City of New York).
طراحی صحنه چارلز ویتهم برای نمایش هملت، 1870. از مجموعه تئاتر هاروارد، کتابخانه هافتون.
این مقاله را هم بخوانید؛ جذاب است
Nineteenth-Century-Stage-Machinery-2022-03-Autumn-Sightline-V7
منبع: