از میانه قرن نوزده تا پایان این سده، بر تعداد جهانگردان جدید افزوده شد و بسیاری از مفاهیم علمی و فلسفی رایج در اروپا و ایالات متحده را دستخوش تحول کرد.
در طول انقلاب صنعتی، کشفیات باستان شناسی و تغییر ساختارهای اقتصادی، روشنفکران، سیاستمداران، دانشمندان و هنرمندان را تشویق کرد تا بنیان قدرت در سلسله مراتب دینی، سلطنت های مطلقه و حکومت های مختلف را زیر سوال ببرند.
به کارگیری روش علمی که از جامعه شناسی آغاز و به حوزه سیاست و تبعیض اقتصادی کشیده شد، مفهوم هنرمند را تغییر داد. هنرمندان تئاتر نیز تلاش کردند تا در آثارشان با مخاطبان معاصر خود همراه شوند.
مکاتب رمانتیسیسم و نئوکلاسیسیسم جای خود را به رئالیسم و ناتورالیسم دادند و این سبک های نوظهور دو مسیر اصلی متفاوت را در پیش گرفتند: “دوره نگاری” دقیق تاریخی با پرداختن به حکایاتی از مد افتاده و درام واقعگرایانه که بر مسائل و دغدغه های اجتماعی روز تکیه می کرد.
آشفنگی های سیاسی دهه 1840 و توجه روزافزون به نابرابری های اجتماعی منجر به سست شدن پایه های رمانتیسیسم و کلاسیسیسم شد.
بدین ترتیب، در حوالی سال 1850، تمام توجه بر رئالیسم و نهایتا ناتورالیسم متمرکز شد و این شرایط تا پایان سده نوزدهم باقی ماند.
در میانه دهه 1840، کلاسیسیسم و رمانتیسیسم عمده جذابیت خود را در نزد نویسندگان و طراحان اروپا و ایالات متحده از دست داد.
آنها نوعی دقت تاریخی را به آثار خود وارد کردند: پافشاری بر دقت باستان شناشانه در معماری به طراحی صحنه نیز کشیده شد.
همین طور دقت در بازنمایی وسایل صحنه، پرده ها و تمام جزییات تزیینی صحنه، در کنار صحت تاریخی لباس های نمایشی اعم از فرم، سبک و تزیینات و زره ها و ابزارآلات جنگ که باید از دوره تاریخی مربوط به خود تبعیت می کردند. کارگردان ها و طراحان، روز به روز بیشتر در جوامع باستانی کنکاش می کردند و برای به صحنه بردن صحیح جزییات، با متخصصانی که بر تعداد آنها افزوده می شد مشورت می کردند.
در اواخر قرن هجده، دغدغه رعایت صحت تاریخی از شدت بیشتری برخوردار شد و در نهایت منجر به بروز نارضایتی نسبت به طراحی صحنه و لباس رایج که از قرن شانزدهم مورد پذیرش تهیه کنندگان و مخاطبان قرار گرفته بود شد.
گرایش تازه به صحت تاریخی، گران تمام می شد: صرف نظر از استفاده مکرر از صحنه و لباس های آماده، دکورهایی که به زمان و مکانی خاص اشاره می کردند، باید طراحی و ساخته می شدند.
به عنوان مثال، اگرچه در مقطعی از این دوران، توجه به صحت تاریخی، باعث شد تا لباس ها و صحنه هایی مشابه در تمام نمایش ها دیده شود؛ با این حال، طراحان صحنه باید از دانش کافی برای به تصویر کشیدن تفاوت های بخش های ابتدایی و انتهایی سده معاصر خود بهره مند می بودند.
دوک ساکس ماینینگن
در سال 1866، جورج دوم (1914 – 1826)، به مقام دوک ساکس ماینینگن (Duke of Saxe-Meiningen) دست یافت.
آن هم درست در زمانی که او آثار بزرگترین شخصیت های تئاتر اروپا نظیر کین، هازه و تیک (Tieck) را نظاره کرده بود.
ساکس ماینینگن در دهه 1870، مبادرت به تقویت تئاتر دربار ماینینگن که از سال 1831، هیچ اثر قابل اعتنایی را به روی صحنه نبرده بود، کرد.
مجموعه نمایش های تولید کمپانی ماینینگن، از آثار شکسپیر، شیلر و نمایشنامه نویسان رمانتیک سده نوزدهم تشکیل می شد. این مجموعه های نمایشی، شباهتی به تولیدات سایر کمپانی های دوران خود نداشتند.
ساکس ماینینگن در طراحی صحنه، از شیوه خیال پردازانه ای که ناقض قراردادهای پیشین – از جمله روش کین – بود، تبعیت می کرد.
بازیگران نمایش ژولیوس سزار به کارگردانی ساکس ماینینگن. روزنامه گارتن لابه، 1879.
او هر قرن را به سه بخش تقسیم و برای هر بخش، اعتباری شخصیت پردازانه و تصویری مشخص می کرد.
در ادامه نیز تفاوت های ملی موجود در هر یک از این بخش ها را معین می ساخت. ماینینگن بر اساس چنین اطلاعاتی، بر صحت تاریخی لباس ها و مواد و مصالح آثار خود تاکید می کرد.
اگر او نمی توانست مصالح معتبری به دست آورد، از مصنوعاتی که خود مشخص می کرد بهره می برد.
ماینینگن برای بازیگران آثار خود استفاده از لباس های شخصی، که آنها را دلپذیرتر و به روزتر جلوه می داد و در آن زمان رسمی رایج به شمار می آمد را ممنوع کرده بود.
او در نمایش های خود از زره های زنجیری، جوشن ها، شمشیرها، تبرزین ها، نیزه ها و سایر جنگ افزارهای واقعی استفاده می کرد.
موفقیت گروه ماینینگن باعث شد تا خانه های وسایل صحنه تئاتر که مبلمان، اسلحه و زره تاریخی تولید می کردند تاسیس شوند.
تمام دکورها، لباس ها و وسایل صحنه طراحی شده توسط ساکس ماینینگن، تنها در تولیدات گروه خود وی مورد استفاده قرار می گرفتند.
دکورهای نمایش های وی معمولا توسط برادران بروکنر نقاشی می شدند. ماینینگن بر خلاف سنت رایج در صحنه پردازی، که بازیگران را در برابر رنگ هایی ضعیف قرار می داد، از رنگ هایی قدرتمند در طراحی صحنه نمایش های خود بهره می برد.
این رویکرد به صحنه پردازی، انتقاداتی نیز به همراه داشت و به آن “زرق و برق زننده” می گفتند.
دوک در برابر شال های افقی صحنه نیز مقاومت می کرد و برای مخفی نگه داشتن فضای بالای صحنه از شاخ و برگ درختان، میله ها، پرچم ها و سایر ادوات استفاده می کرد.
اسکیس از صحنه ضیافت نمایش مکبث که نمایانگر شیوه طراحی “اتاق ماینینگنی” است، طراحی از دوک ساکس ماینینگن. غیب کن سمت چپ صحنه باعث می شد تا قاتلان بدون آن که مهمانان ضیافت بتوانند آنها را مشاهده کنند با مکبث صحبت کنند. از مجموعه موزه تئاتر ماینینگن.
ماینینگن در صحنه پردازی های آثار خود از طراحی متقارن که تصور می کرد غیر طبیعی جلوه می کند، پرهیز می کرد. او به منظور رعایت دقیق تناسبات دکور، به هر یک از جزییات صحنه توجه نشان می داد و از عناصر سه بعدی و ترکیبات رنگی مختلف بهره می برد.
ماینینگن نخستین طراح صحنه ای بود که از کف صحنه به عنوان بخشی از صحنه پردازی در قالب شکستن آن به وسیله سقوط درختان، صخره ها، تپه ماهورها، پله ها و اختلاف سطوح استفاده کرد.
مهمترین عامل موفقیت کمپانی وی را باید در دستیابی به تمامیت اجرا – به خصوص در حوزه بازیگری – دانست.
کمپانی ماینینگن در فاصله میان سال های 1874 تا 1890، در 38 شهر 9 کشور از جمله اتریش، بلژیک، دانمارک، انگلستان، آلمان، هلند، روسیه و سوئد به اجرای نمایش پرداخت.
این کمپانی در این مدت، 41 نمایش را در قالب 2600 اجرا به روی صحنه برد.
ماینینگن در سال 1890، به احترام سایر کمپانی های تئاتری جهان، تور نمایش های خود را به پایان برد.
کمپانی وی در آغاز جنبش متحدسازی تولیدات نمایشی که هر عنصر را به منظور مشارکت در تاثیرگذاری یکپارچه انتخاب می کرد، قرار گرفت.
ماینینگن نیاز به ترکیب استانداردها به وسیله خودآگاهی هنری تنها یک شخص را مورد توجه قرار داد و بدین ترتیب به عنوان نخستین کارگردان مدرن تئاتر شناخته شد.
اسکیس ساکس ماینینگن برای پرده دوم نمایش ژولیوس وایندینگ پاپ سیکستوس پنجم. از مجموعه موزه تئاتر آلمان، مونیخ.
طراحی صحنه ساکس ماینینگن برای صحنه تاجگذاری در برابر کلیسای جامع ریمز در نمایش دوشیزه اورلئان اثر شیلر. دوک در این صحنه به جای تمرکز بر شکوه جمعیت حاضر، به واکنش های آنها توجه نشان داده است. بازیگران در حالی به کناره های صحنه رانده شده اند که پایانی واقعی برای جمعیت و دسته روی آنها متصور نیست. از مجموعه موزه تئاتر ماینینگن.