جاه طلبی [در طراحی صحنه] اصطلاحی است که معنای گسترده تر و قدرتمندتری برای «هدف» در بر داشته و به آرزوی عمیق دستیابی به چیزی اشاره می کند (Cambridge Dictionary).
غالبا خلاق بودن در طراحی صحنه به مفهوم بلندپرواز بودن و جاه طلبی است؛ زیرا اندیشیدن به روش های غیرمتعارف، صرفا نشان دهنده آگاهی از یک هدف نیست؛ بلکه بیانگر تمایل به دستیابی به هدف و ابداع رویکردهای نوآورانه و آزمودن شیوه های تازه است.
جاه طلبی در طراحی صحنه باید به وضوح در مرحله ایده پردازی بیان شود؛ زیرا این موضوع بر کار در سایر بخش های نمایش تاثیر می گذارد.
انواع مختلفی از طراحی صحنه ها وجود دارند که تمام آن ها از نظر ابعاد، جهت گیری، مکان و قالب متفاوت هستند.
با این حال، هر یک از آن ها از یک هدف مشخص و جاه طلبی گسترده برخوردارند.
به عنوان مثال، جاه طلبی طراحی صحنه در یک نمایش خیریه می تواند نه تنها جمع آوری سرمایه (هدف)، بلکه افزایش آگاهی ملی یا بین المللی پیرامون یک هدف باشد.
جاه طلبی طراحی صحنه در یک نمایشگاه تجاری و بازرگانی می تواند ارتقاء تجارت پایدار و آموزش باشد.
جاه طلبی در طراحی صحنه نمایش های محلی، نه تنها به منظور سرگرمی (هدف)، بلکه برای گردهمایی جوامع و ایجاد پیوندهای محکم میان شهروندان (جاه طلبی) صورت می گیرد.
بهترین روش آن است که چنین جاه طلبی هایی از همان ابتدای پروژه طراحی صحنه به وضوح بیان شوند.
بدینترتیب، پیام اصلی طراحی صحنه و نمایش به واسطه کانال های مختلف و از طریق نقاط تماس گوناگون، به مخاطبان بالقوه آن منتقل می شود.
نکته مهم این است که هر شخص ذینفع در یک پروژه نمایشی و طراحی صحنه از دلایل خاص و اهداف مختلفی برای حمایت یا ورود به آن برخوردار است.
اما به منظور اطمینان از سازگاری پیام با مخاطب، جاه طلبی اصلی طراحی صحنه باید میان تمام اعضای گروه به اشتراک گذاشته شود.
یک طراح صحنه زمانی که وارد یک پروژه نمایشی یا سینمایی می شود باید به تمام مشارکت ها و انگیزه های مالی توجه داشته باشد؛ زیرا این موارد تاثیرات بسیاری در برنامه او خواهند داشت.
به عنوان مثال، اگر آراء یکی از سه شخص تهیه کننده، مدیر تولید یا کارگردان به شکل محسوسی ناپایدار باشد، تمرکز بر پایداری و ادامه پروژه طراحی صحنه را با خطر روبرو ساخته و آسیب های جدی به طراح و شهرت او وارد می سازد.
از سوی دیگر، نسبت مناسب میان آراء تصمیم گیرندگان می تواند تصویر یک طراحی صحنه را ارتقاء داده و منجر به گسترش دامنه آن شود.
در بخش مالی و معنوی طراحی صحنه، ارزش آن به درک طراح پیرامون نسبت میان آن چه بهدست می آورد و آن چه از دست می دهد بستگی دارد (نمودار).
الگوی ارزش ورود طراح صحنه به بک پروژه تئاتری و سینمایی
منافع اصلی را میتوان به 4 گروه عمده تقسیم کرد:
تجربه: آن چه طراح صحنه در این پروژه تجربه خواهد کرد.
لذت: آن چه برای طراح صحنه لذت بخش و خوشایند است.
جامعه: مزایایی که از معاشرت با سایر عوامل پروژه حاصل می شود.
تصویر: شامل تصویر از خود، میزان محبوبیت اثر و تاثیر بازتاب حضور در آن بر مخاطبان.
به عنوان مثال، آن چه نمایش و طراحی صحنه آن درباره علائق، سرگرمی ها، موسیقی یا آمال آن ها می گوید.
در این میان، آن چه از اهمیت خاصی برخوردار است، حصول اطمینان طراح صحنه از بیشتر بودن آن چه به دست میآورد نسبت به آن چه از دست می دهد است.
طراحان صحنه برای حضور در یک پروژه، باید هزینه زمانی، روانی و حتی مالی کنند.
زمان و انرژی که می تواند در جای دیگری هزینه کند.
طراحی صحنه یک اثر، می تواند دارای بار روحی و روانی باشد.
بهعنوان مثال، شرکت کنندگان در یک دوی ماراتن، نه تنها به تلاش جسمی، بلکه به آمادگی روحی نیاز دارند.
همچنین تصمیم گیری اشتباه و عدم رضایت از آن، هزینه های بالقوه روانی نیز در بر دارد.
بر اساس این الگو، ارزش یک طراحی صحنه از سوی یک طراح صحنه بالقوه، زمانی مشخص می شود که منافع حاصل از حضور در آن، از هزینه های انجام شده یا احتمالی بیشتر باشد.
بدین ترتیب، طراحان صحنه قادر خواهند بود میزان منافع و مزایا را شناسایی کرده و به ایجاد ارزش های هرچه بیشتر برای کار خود بپردازند.
در همین راستا، آن ها باید مولفه های گوناگون را به شکلی با یکدیگر ترکیب کنند که ارزش کارشان بالاتر رفته و تهیه کنندگان بیشتری مایل به پرداخت هزینه برای آن ها شوند.