تحریف تاریخ در نمایشنامه های یونانی: از تروی تا جنگ پلوپونز

تانوس ماتانیس[1]

شهروندان تروی معمولا به عنوان رقیب اصلی یونانیان در نظر گرفته می شوند. ربودن هلن[2] زیبا از سوی آنها، هزار کشتی را به سواحل تروی روانه ساخت و اتش جنگی 10 ساله را شعله ور ساخت. بدین ترتیب، از آنها غالبا به عنوان دشمنان یونانیان یاد می شود. در جایی که یونانی ‌ها رواقی و متمدن به حساب می آمدند، اهالی تروی در قالبی خام و وحشی به تصویر کشیده می‌شدند. با این حال، شاید تعجب کنید اگر دریابید شهروندان تروی از ابتدا دشمن یونانیان نبودند. در واقع، ایلیاد[3] هومر[4] یک تروی دوست و صمیمی را برای مخاطب یونانی خود تصور می کند. این در حالی است که نمایشنامه نویسان قرن پنجم میلادی پیش از میلاد، از این سنت فاصله گرفتند. دوئه[5] در کتاب خود به نام مرثیه زن اسیر در تراژدی یونانی[6] که در سال 2006 به رشته تحریر درآورد، دلیل این رویکرد را نه تمسخر اهالی تروی، بلکه چیزی متفاوت و غیرمنتظره می داند.

تروی، کانون تمرکز هومر

سنت هومری یک روایت ساده تقدیر و ستایش از خود درباره پیروزی یونانیان نیست. هر دو جبهه با تراژدی شهری تحت محاصره و غیر قابل نفوذ روبرو شده اند. سنت حماسه به شیوه ای غیرمنتظره به فانی بودن و وضعیت دشوار انسانی می پردازد. همانطور که دوئه توضیح می دهد، هومر دشمن را به عنوان عامل توسعه هسته مرکزی داستان خود می بیند. نمونه های متعددی از این رویکرد غالب را می توان مشاهده کرد. در ایلیاد و ادیسه[7]، آشیل[8] و ادیسئوس[9] با ضجه و ناله زنان تروایی روبرو می شوند که شوهرانشان را به واسطه سقوط بر شمشیرهایشان از دست داده اند. آشیل روئین تن به صراحت با زنی وارد ارتباط می شود که مانند پرنده ای برای بزرگ کردن فرزندانش زحمات بسیاری متقبل شده و حال آن ها را از دست داده است.

– شهروندان تروی برای ربودن هلن هزینه های بسیاری پرداخت کردند. در اینجا آشیل پیروز، بدن بی جان هکتور را بر خاک تروی می کشد. نقاشی دیواری در آخیلیون[10]، کورفو[11].

علاوه بر این، مرگ هکتور باید یک نقطه عطف روایت آخایی[12] (یکی از 4 قبیله اصلی یونان کلاسیک، همراه با همراه آئولی ها[13]، آیونی ها[14] و دوریان ها[15]) باشد؛ اگرچه بلافاصله با وقوع صحنه هایی دیگر محو می شود: پدر، مادر و همسری مایوس و ناامید. در نهایت، مراحل پایانی ایلیاد، تماشاگران را با صحنه‌های تدفین اجتناب‌ناپذیر آشیل رها نمی‌کند؛ بلکه رویداد تشییع جنازه دشمن او، هکتور را نیز به تصویر می کشد. بدین ترتیب، می توان استدلال کرد که سنت هومری، اهالی تروی را به گونه ای به تصویر می کشد که یک خواننده یونانی به هیچ وجه نمی تواند با این رقیب سرسخت خود همدردی نکند.

در حقیقت، پژوهشگران بر سر این نکته اتفاق نظر دارند که سنت هومری، یک تروی آشنا را با طیفی از ویژگی های یونانی، بازتعریف کرده است. هر دو جبه، در سطح سیاسی-اجتماعی، با پادشاهانی دارند که از طریق یک شورا هدایت می شوند؛ هر دو فرهنگ، از خدایانی یکسان برخوردارند و هر دو طرف، مثله کردن اجساد را محکوم می کنند. این درهم تنیدگی فرهنگی را شاید بتوان زمانی که دیومدس (طرف یونانی) و گلوکوس (طرف تروایی) در میدان جنگ با یکدیگر روبرو می شوند تا شجره‌نامه‌های خانوادگی شان را به رخ بکشند، بهترین نمونه دانست. اگرچه آن ها دشمن یکدیگر در جنگ هستند؛ اما به واسطه پیوندهای خونی با یکدیگر قرابت دارند.

در این میان به نظر می رسد، احیاء مجدد حماسه تروی در تئاتر قرن پنجم پیش از میلاد، منجر شد تا نمایشنامه‌نویسان تغییرات و افزودنی های بسیاری را در تصویر تروی به وجود آورند. بدین ترتیب، ناگهان بربرگرایی[16] به شیوه ای رایج برای توصیف آنها تبدیل می شود؛ در حالی که پیش از آن چنین رویکردی سابقه نداشت. توسیدید مورخ در تاریخ خود ثبت می کند که هومر هرگز چنین توصیفی را برای شهروندان تروی به کار نبرده بود.

– سربازان ایرانی و یونانی باستان که در بازسازی رنگی سارکوفاژ اسکندر به تصویر کشیده شده است، قرن چهارم پیش از میلاد.

در همین راستا، نمایشنامه نویسانی همچون اوریپید[17] (قرن پنجم پیش از میلاد)، از واژه «بربر» برای اهالی تروی بهره می برد. این شهر به وسیله قوانین و رسم و رسوم وحشیانه اداره می شود. پاریس ردای بربرها را بر تن میکند و با کشتی های پارویی بربرها به یونان می رود.

به همین ترتیب، وجهه و خلق و خوی شهروندان تروی کیفیتی زنانه تر، دلپذیرتر و البته مستبدانه تر به خود می گیرد. شهر تروی در استبداد مطلق روزگار می گذراند. به عنوان مثال، اوریپید، آستیاناکس[18] (پسر هکتور) را پیش از آنکه فرصتی برای دستیابی به ایزوتئوس تیرانیس[19] یا استبداد برابر با خدا داشته باشد، در حال مرگ توصیف می کند.

افزون بر این، تروی شهری پرجنب‌وجوش است که شاهزاده‌اش را با طلا پوشانده اند؛ گانیمد[20] (جوان تروایی) روی فنجان‌های شراب طلایی راه می‌رود و هکابه[21] (ملکه تروا) در قالب ملکه فریجیایی[22] طلایی توصیف می‌شود. یا شاه پریام[23] در مسیری ارغوانی رنگ قدم برمی دارد که این رنگ خاص ایزدان است؛ نه انسان ها. همین فقدان تواضع است که به غرور منتهی می شود. در مقایسه، آگاممنون[24] (پادشاه یونانی میسنی) را می بینیم که رغبتی به این کار ندارد.

در نگاهی بنیادین، باور این که نمایشنامه نویسان قرن پنجم پیش از میلاد، تصویر تروی را تغییر دادنده اند دشوار است. حتی نام آن ها بعضا نام تروی را به فریجی (یک قبیله آناتولیایی واقع در شرق تروی) تغییر داده اند. حال این پرسش مطرح می شود: چرا این نمایشنامه نویسان دست به چنین تغییراتی زده اند؟

– در طول جنگ پلوپونز (431-404 پیش از میلاد) قدرت ‌های آتن، اسپارتی ‌ها را نیز در همان هاله منفی اهالی تروی قرار دادند.

دید خارجی: ترویی ها ایرانی و اسپارتی می شوند

با نگاهی به بافت تاریخی این دست از نمایشنامه ها، در می یابیم آتن قرن پنجم پیش از میلاد، مملو از درگیری های متعدد بود. ایرانیان 3 حمله (490 ، 480 و 480 پیش از میلاد) و اسپارت ها 1 حمله (431-404 پیش از میلاد) به آتن انجام داده بودند. بدین ترتیب، محتمل است که نمایشنامه نویسان آتنی، ترویی ها را در قالبی ایرانی (یا آنچه که فکر می کردند قالب بود) به رشته تحریر درآورده باشند. توصیف تهدیدهای مدرن آتن به‌عنوان «نئو ترویی ‌ها» می تواند ارتباط تازه‌ای را با روایت قدیمی به ارمغان بیاورد که شاید قصد آن غوطه وری بیشتر مخاطب بوده باشد.

افزون بر شخصیت پردازی شرقی، بسیاری از محققان همچون هال[25] در سال 1989، از این رویکرد تحت عنوان ابداع بربریت یاد می کرده و استدلال می کنند بازیگران روی صحنه لباس هایی الهام گرفته ازپوشاک ایرانیان را بر تن می کردند. نمایشنامه نویسان آتنی، صرف نظر از سرگرمی، ممکن است شهروندان تروی را به گونه ای دگرگون کرده باشند که بتوانند آن ها را به جای دشمن معاصر خود یعنی اسپارت ها جا بزنند. به عنوان مثال، اوریپید، در نمایشنامه زنان تروا[26]، هرمیون[27] (شاهزاده خانم اسپارتی) را در حالی به تصویر می کشد که آندروماک[28] (همسر هکتور) را به مثابه یک بربر تمام عیار محکوم می کند. برعکس، روایت آندروماک را با شیوه‌ای که به آرامی پاسخ می‌دهد و از رفتاری متین برخوردار است، در قالبی نجیب وارانه به نمایش می گذارد. آندروماک بربر، یک همسر کهن الگو است، در حالی که هلن (یونانی) به خاطر خیانت خود شرمسار است.

آندروماک چنان یونانی است که از فضیلت همسر بودن خود رنجیده خاطر است؛ به همین دلیل است که نئوپتولموس[29] (پسر آشیل) به شدت شیفته او می شود. ارسکین[30] در سال 2001، نتیجه می گیرد او از نظر قومی یونانی نیست؛ اما به دلیل رفتار اخلاقی اش یونانی تر از هرمیون[31] اسپارتی جلوه میکند. در این میان، به نظر می رسد نمایشنامه نویس، آندروماک را در قالب یک بربر به تصویر می کشد؛ با این حال، دست کم در این مورد خاص، چهره یک خارجی را خدشه دار نمی کند. برعکس، به نظر می‌رسد اوریپید از بربریت بیرونی آندروماک برای برجسته سازی فقدان مدنیت درونی (یونانی) هرمیون بهره برده است.

بدین ترتیب، شاید ظاهر همواره بیانگر چگونگی یونانی بودن نبوده است. در عوض، رفتار فرد، منبع بسیار قابل اعتمادتری بوده است.

اگرچه، در یک دیدگاه صرفا تاریخی و سیاسی، این رویکرد می تواند تلاش نمایشنامه نویسان برای بدنام کردن اسپارت در طول جنگ پلوپونز (431-404 قبل از میلاد) محسوب شود. آندروماک و هکابه[32] اوریپید در دهه 420 (پیش از میلاد) تولید شده اند؛ یعنی چند سال پس از آغاز جنگ. بنابراین، نمایش ترویی ها می‌توانست به منظور اهداف سیاسی و جذاب‌تر کردن نمایشنامه‌ها دستخوش تحریف شده باشد.

– هکابه پلیمنستور[33] را کور می­ کند.

تهدید درونی: دگرگونی تروی ها به انگیزه نقد اجتماعی

همان طور که نمایشنامه نویسان ممکن است از ترویی ها برای ایجاد ترس از تهدیدات خارجی استفاده کرده باشند، شاید به واسطه این رویکرد به نقد توسعه طلبی آتن نیز پرداخته باشند. اوریپید در زنان تروا، به برقراری ارتباط ضمنی میان اسیرکنندگان و مخاطبان آتنی می پردازد. او از پسران تسئوس به عنوان محرک‌های رفتار خشونت‌آمیز با زنان یاد می‌ کند. رویکردی که آن را به ویژه قابل توجه می کند، شیوه به ظاهر راهبردی اوریپید در این نگاه خاص است. در ابتدای نمایشنامه، پسران تسئوس[34] در حالی توصیف می‌شوند که گویی قصد دارند توجه آتنی‌ها را به خود جلب کنند. این در حالی است که مویه زنان بر می خیزد و به ‌گونه‌ ای دلالت می‌کند که آنها عامل مستقیم مصیبتشان هستند. در نمونه ای دیگر از هکابه، اوریپید مجددا از پسران تسئوس به عنوان حامی قربانی شدن پولیکسنای نیک سیرت یاد می کند.

آتن در نیمه دوم قرن پنجم پیش میلاد، شهرهای متعددی را به دلیل امتناع از متحد شدن در جنگ پلوپونز، تحت سلطه خود درآورد. در همین رابطه توسیدید می نویسد، آتنی ها بیش از هزار مرد میتیلینی[35] را به عنوان تاوانی برای عدم قتل عام تمام مردان شهر و به بردگی گرفتن زنان و کودکان کشتند. در مقایسه، آن ها در میلوس[36] و اسکیونه[37] (جزایر یونانی) تمام مردان را از دم تیغ گذراندند و همه زنان و کودکان را به بردگی گرفتند. بدین ترتیب، آتن در دفاع از میهن در برابر تهدیدات خارجی (جنگ های ایرانیان) خود به یک خودکامه آشوبگر بدل شد. تصور می‌شود نمایشنامه زنان تروا که در سال 416 پیش از میلاد نوشته شد، بلافاصله پس از خشونت در میلوس و پس از حمله به اسکیونه در سال 422 پیش از میلاد به رشته تحریر درآمد. همچنین به نظر می رسد این موضوع که این نمایشنامه پیش از فتح سیسیل تولید شده است، یک اشتباه محض باشد. حالا این آتن است که مانند یونانیان جنگ تروی، در پی ویرانی سواحل بیگانه و بیش از آن، هموطنان یونانی سیسیلی خود است.

شاید به همین دلیل است که اوریپید در زنان تروا، از کاساندرایی می گوید که شکوه سربازان کشته شده برای وطن را به رخ می کشد و برایشان سوگواری می کند. در حالی که همزمان، آخائیان (یونانیان) در حال زوال، سرزمین های بیگانه را اشغال می کنند.

بدین ترتیب، می توان استدلال کرد نمایشنامه نویسان شده پنجم پیش از میلاد، تصویر تروی را به انگیزه محکوم کردن حکومت محلی و جاه طلب خود نیز دستخوش تغییر و تحریف قرار دادند.

نمایشنامه نویسان هیپی؟

برای یک ناظر مدرن، بسیار وسوسه انگیز است که نمونه هایی نظیر این ها که از منظر دراماتیک بررسی کردیم را به عنوان مولفه ای صلح طلبان و مشابه رویکرد هیپی های ضد جنگ دهه 1960 تفسیر کند. شاید به همین دلیل است که همیلتون[38] باور دارد اوریپید «یک صلح‌طلب در آتن عصر پریکلس» بود و زنان تروا «بزرگ‌ترین اثر ادبیات ضد جنگ در جهان است». با این حال، این دیدگاه برای یک آتنی که در جوانی به خدمت سربازی ‌رفت و بخشی از جامعه آتنی ستیزه ‌جو بود، تا حدودی دور از ذهن به نظر می‌رسد. پسران آتنی از سنین جوانی نزد دستورنویسان (آموزگاران) فرستاده می شدند تا با میراث جنگجویان هومری آشنا شده و این آموزه ها را به خاطر بسپارند. همان طور که پریچارد[39] در کتاب جنگ و دموکراسی در آتن باستان[40] (2003) خود توضیح می دهد، پدران این پسران تصور می کردند که این روایات به تبدیل فرزندانشان به آگاتوی آندرس[41] یا مردان شجاع کمک می کرد.

افزون بر این، در این دوران ارتش به رسانه ‌ای حیاتی بدل شد که در آن شهروندان طبقه پایین‌ تر می ‌توانستند در جامعه گسترده آتن به شکل مثبت ‌تری ظاهر شوند. این رویداد در دورانی به وقوع پیوست که فقرا به واسطه دموکراسی، کنترل زندگی عمومی خود را به دست گرفتند؛ با این حال، دولت فقیر خود را مایه شرم‌ می ‌دانستند.

– بازسازی برنزهای ریاسی[42] توسط پروژه تحقیقاتی پلی کرومی لیبیگهاوس [43]، فرانکفورت.

فقر در آتن چیزی شبیه ناتوانی، پیری یا معلولیت جسمی بود. یک مرد فقیر با خدمت سربازی، می توانست عنوان «شهروند مفید» یا «مفید برای شهر» را از آن خود سازد. تصور این که یک صلح ‌طلب، به معنای عام، رفتار خشونت‌ آمیز را حتی اگر برای شهر مفید باشد رد کند – چه رسد به تشویق آن – کمی دشوار است. به‌طور کلی ‌تر، تصور اوریپید به‌عنوان یک نویسنده صلح‌طلب در سیاستی که تا این حد با فرهنگ نظامی گری عجین بوده است، دشوار جلوه می کند.

– اودیسئوس با کمک دیومدس در حال برداشتن پالادیون[44] از تروا، کاساندرا و دیگر اهالی تروی مقاومت می کنند. نقاشی دیواری باستانی متعلق به پمپئی.

نمایشنامه نویسان انسان گرا؟

اگر تئاتر در اعتراض به فرهنگ جنگ سالار آتن، چهره شهروندان تروی را تغییر نداد، پس دلیل چنین تحریفاتی چه بوده است؟

آن چه به شکل قابل توجهی آشکار است آن است که هریک از طرفین درگیری تا چه حد همدلانه رفتار می کنند. هکابه، ملکه فریجیان طلایی، تلاش می کند تا زنان یونانی عزادار را در بطن مرگ دختر و پسرش تصور کند. در مقابل، ادیسئوس حیله گر، که به خاطر فتوحات یونانی خود، کلئوس آفتیتون (شهرت جاودانه) را دریافت کرده است، در مقابل اندیشیدن به تمام دامادهایی که در جنگ از پای درآمدند ایستادگی می کند.

دوئه به طور متقاعدکننده ای استدلال می کند، نمایشنامه نویسان یونانی شاید با تشدید اختلافات میان یونانی ها و تروی ها، قصد داشته اند بر انسانیت مشترک خود تاکید داشته باشند. از آن جا که یک هنرمند به ویژگی ‌های خاصی اجازه می‌دهد تا با رنگ ‌ها و سایه ‌های متضاد ظاهر شوند، نمایشنامه ‌نویسان نیز بشریت مشترک را در پس ‌زمینه ناسازگاری های فرهنگی روشن می‌ سازند.

اگرچه نمایشنامه های یونانی را دقیقا نمیتوان وابسته به ادبیات ضدجنگ دانست؛ اما به اندازه کافی منجر به محو مرزهای یونانی و خارجی شدند و کاوش در معنای انسان را تسهیل کردند. در آن دوران شاید تئاتر به معنای امروزی آن یک عمل اعتراضی نبوده است، بلکه فرصتی برای تامل در انسانیت مشترک در میان تفاوت ‌هایمان به شمار می آمد.

منبع:

Ancient Origin

https://www.ancient-origins.net/history-famous-people/trojans-0016465

به روزرسانی: 10 جولای 2023

[1]  Thanos Matanis

[2] Helen

[3] Iliad

[4] Homer

[5] Dué

[6] Captive Woman’s Lament in Greek Tragedy

[7] Odyssey

[8] Achilles

[9] Odysseus

[10] Achilleion

[11] Corfu

[12] Achaean

[13] Aeolians

[14] Ionians

[15] Dorians

[16] Barbaros

[17] Euripides

[18] Astyanax

[19] isotheos tyranis

[20] Ganymede

[21] Hecuba

[22] Phrygian

[23] Priam

[24] Agamemnon

[25] Hall

[26] Trojan Women

[27] Hermione

[28] Andromache

[29] Neoptolemus

[30] Erskine

[31] Hermione

[32] Hecuba

[33] Polymnestor

[34] Theseus

[35] Mytilenean

[36] Milos

[37] Scione

[38] Hamilton

[39] Pritchard

[40] War and Democracy in Ancient Athens

[41] agathoi andres

[42] Riace

[43] Liebieghaus Polychromy Research Project

[44] palladion

Loading

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *