چگونه یک نمایشنامه را بخوانیم؟

یک نمایشنامه را چگونه باید خواند؟ فرقی نمی کند شما طراح صحنه باشید یا بازیگر یا کارگردان. شما باید از روش خاصی تبعیت کنید تا بر نکات مختلف و مستتر در متن احاطه پیدا کنید. در همین راستا، یک پیشنهاد سه مرحله ای برایتان دارم. بخوانید:

خواندن متن برای نخستین بار

خواندن نمایشنامه برای نخستین­بار، آغاز یک سفر مهم است. وانمود کنید قبل از حضور در تئاتر، در حال تماشای یک نمایش با لایه­ های باز هستید. جزئیات فنی را کنار بگذارید و روی داستان، روایت، موقعیت، حال و هوا و شخصیت ­ها تمرکز کنید. این خوانش مقدماتی باید به ذهنتان اجازه دهد بزرگ ­ترین کارها را انجام دهد: تصویرسازی. خود را رها کنید تا بدون محدودیت واقعیت، بودجه، تجهیزات یا کمبودها به تصویرسازی بپردازید.

پس از تماشای آخرین لحظات اجرا در ذهنتان، نمایشنامه را کنار گذاشته، از حافظه خود کمک بگیرید و به پرسش ­های زیر پاسخ دهید:

  • داستان نمایش در کجا و در چه زمانی رخ می ­دهد؟ آیا این جزئیات برای نمایش لازمند یا می­ توانند تغییر کنند؟
  • داستان اصلی چیست؟ آیا داستان نمایش به بازی با زمان می­ پردازد؟ آیا از تاریکی یا پرده به ­منظور تغییر صحنه استفاده می ­کند؟ در غیر این صورت، آیا زمان در طول نمایش، توسعه می ­یابد یا ساکن می­ ماند؟
  • پروتاگونیست ­ها و آنتاگونیست ­ها چه کسانی هستند؟ کدام شخصیت­ ها از بیشترین میزان تغییر در طول نمایش برخوردارند؟
  • آیا نمایش به راحتی در ژانر یا فرم خاصی نظیر کمدی، درام، ترسناک، تراژدی ­کمدی رمانتیک یا فضایی اپرایی قرار می ­گیرد؟
  • حال­ و هوای کلی نمایشنامه چگونه است و آیا این حالت در صحنه­ هایی خاص یا با حضور شخصیت­ هایی ویژه تغییر می ­کند؟
  • تعارضات موجود در نمایشنامه که منجر به بروز کنش نمایشی شده و داستان را پیش می ­رانند چه هستند؟
  • ایده ­های اساسی این چالش­ها چه هستند؟ آیا شامل برخی تعصبات، کدهای اخلاقی یا پیام­ های جوهری می ­شوند؟
  • آیا می ­توان به تفسیرهای سطح نمایشنامه پرداخت و در آن به گونه ­ای دیگر بازنگری کرد؟

بدین­ ترتیب، برای چگونگی ورود به فرایند طراحی باید سرنخ ها را برجسته کرد. اگر یکی دو روز بیشتر فرصت دارید، برای پردازش این اطلاعات، متن را برای بار دوم بخوانید. اجازه دهید ناخودآگاه شما به کار خود ادامه دهد.

خواندن متن برای دومین بار

حالا که متن را خوانده­ اید و فرایند خیال­ پردازی خود را آغاز کرده ­اید، وقت آن است مجددا به سراغ متن رفته و آن را دوباره مرور کنید. در خوانش دوم متن، همچنان توصیه می­ کنیم از وسوسه خاص بودن و تحلیل کردن بسیار پرهیز کنید. مغز شما مایل است فرایند انتخاب را آغاز کند. به آن گوش دهید، به صداقتش ایمان داشته باشید، یادداشت بردارید، طرح بزنید؛ اما سعی کنید رهایی خواندن بار اول متن را از دست ندهید. بدین­ ترتیب، داستان، شخصیت­ ها و دنیای نمایش، وجودتان را در بر می ­گیرند.

همان­ طور که از زمان اولین خواندن متن – هم به ­صورت آگاهانه و هم ناخودآگاه – به نمایش فکر کرده ­اید؛ ایده ­های تازه شروع به ظاهر شدن می ­کنند. زمانی ­که داستان را تصور می ­کنید، به رنگ ­ها، بافت ­ها و تصاویر خاصی توجه کنید که در خیالتان به پرواز درآمده ­اند.

بگذارید ذهن شما به مقیاس فرم­ های بنیادین و اشکال انسانی ساکن در آن ­ها بیندیشد. اگر در نمایشنامه توصیف اندکی از فضا وجود دارد، محیط را به کمک تخیل خود بیان کنید. برای هر یک از صحنه ­ها، محیط ­ها، حالت ­ها، رنگ ­ها و بافت ­هایی که به ذهنتان می ­رسد یک فهرست تهیه کنید. اسکیس بزنید و طراحی کنید. این آخرین فرصت شما برای گرفتن یک مشاوره رایگان پیش از آغاز حل مسئله و طراحی اشارات نمایش است. بی ­تردید دیگر فرصت خواندن آزادانه نمایشنامه را نخواهید داشت.

خواندن متن برای سومین بار

اکنون که زمینه­ ای قوی از نمایشنامه را در ذهن خود به ­وجود آورده ­اید، وقت آن است که با رویکردی تحلیلی، انتقادی و متمرکز با آن روبرو شوید. اگر می­ خواهید به منحنی بنیادین داستان نمایشنامه[1] دست یابید، باید کشف کنید کدام 3 صحنه یا حتی 3 صفحه متن، به تعریف داستان می­ پردازند؟ در این ­میان، به جاهایی فکر کنید که می­ توان از رسانه ­های دیجیتال به­ منظور پشتیبانی از این تعریف، کمک به روایت داستان، خلق یک شخصیت (شخصیت­ ها) یا جلوه­ های مبتنی بر متن یا لحظات خاص استفاده کرد. برای این منظور یادداشت ­برداری کنید. آیا در متن موضوعاتی وجود دارند که رسانه­ های دیجیتال بتوانند باعث برجسته کردن آن­ ها شوند یا می­ توان از آن ­ها برای تاکید بر زیر متن[2] اثر استفاده کرد؟

شخصیت­ها چگونه صحبت می­ کنند؟ آیا از شیوه ­ای منظوم برای بیان دیالوگ ­های خود بهره می ­برند؟ آیا در متن شخصیت یا شخصیت­ هایی با گویش دیگر وجود دارد؟ آیا با شخصیت ­هایی شوخ ­طبع یا بومی روبرو هستیم؟ روی صداهایی که می ­شنوید – هم از منظر کیفیت صدا و هم در راستای الگوهای گفتاری – متمرکز شوید. آیا این موضوع باعث نمی ­شود به این فکر کنید چگونه یک شخصیت با استفاده از نوعی رسانه دیجیتال، تفسیر شده یا روی صحنه برود؟ این ایده­ ها چه تاثیری بر جهان نمایش می­ گذارند؟ آیا آن ­ها به هدایت شما در جهت­ های دیگری غیر از شخصیت­ پردازی کمک خواهند کرد؟

اگر نمایشنامه دارای صحنه ­های واضح و مشخص است، باید آن­ ها را به لحظات تبدیل کنید. هر لحظه تغییر صحنه را به مثابه ضربان خاص خود در کالبد نمایش در نظر گرفته که نیاز به توجه ویژه شما دارد.

از آن­جا که طراحی صحنه به راحتی می ­تواند از جهان فیزیکی صحنه (شامل زمان و مقیاس) عبور کند، تغییر صحنه یا تغییر در زمان می­ تواند در زمره واسطه­ ای ­ترین لحظات نمایش به ­شمار آید. همواره در حال ارزیابی باشید: آیا این لحظات در دراماتورژی[3] کلی اثر جای می ­گیرند؟

اکنون باید از دیدگاهی مبتنی بر چگونگی تعامل طراحی صحنه با متن برخوردار شوید. برای این منظور باید بر زبان و تصویری که هر دو به ­طور مستقیم در کلمات و کنش­ های شخصیت­ ها وجود دارند و همچنین تصاویری که توسط نمایشنامه ­نویس تعریف شده تمرکز کنید. در همین راستا، این دیدگاه را در حالی توسعه دهید که با آن پیمان مودت نبندید. شما همچنان باید درها را در مقابل ایده ­ها و امکانات جدید باز بگذارید.

اگر بتوانید به ­واسطه نخستین خوانش­ های انجام شده به این دیدگاه برسید، در موقعیت درخشانی قرار گرفته ­اید. حالا می ­توانید با دیدگاه ­های کارگردان و سایر طراحان درگیر شده و بر اساس برداشت ­ها، انتظارات و تفسیرهای آن ­ها کار خود را آغاز کنید.

 

[1] Spine

[2] Subtext

[3] Dramaturgy

Loading

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *